07- حوا ی منی بانو
حوایی و وقتی دل خود دست تو دادم
آدم تر از آدم شده بودم منه آدم
احساس درستی به جهان داشتم اما
ناخواست، به راه غلط ات سر بنهادم
حوایی و سیبِ دلِ من دست تو افتاد
گرمای لب ات طعم جهنم شد و در، دم
تبعید شدم با تو به اینجای جهانم
تبعید شدم، جرمِ گناهی که نکردم
هی گاز زدی و منِ دیوانه به سویت
با چشم تو از عرش به این فرش فتادم
هی گاز زدی و شده ام اهل جهنم
هی بوسه زدی، سوخته دنیا و معادم
هرچیز خدا وعده به من داده تویی، تو
چشمان تو جانم شد و عشق تو نمادم
تا آخرت هم سینه ی من جای تو،،، حتی
من قلب خودم را به خداوند ندادم
#نادر_اسدپور
,
آدم تر از آدم شده بودم منه آدم
احساس درستی به جهان داشتم اما
ناخواست، به راه غلط ات سر بنهادم
حوایی و سیبِ دلِ من دست تو افتاد
گرمای لب ات طعم جهنم شد و در، دم
تبعید شدم با تو به اینجای جهانم
تبعید شدم، جرمِ گناهی که نکردم
هی گاز زدی و منِ دیوانه به سویت
با چشم تو از عرش به این فرش فتادم
هی گاز زدی و شده ام اهل جهنم
هی بوسه زدی، سوخته دنیا و معادم
هرچیز خدا وعده به من داده تویی، تو
چشمان تو جانم شد و عشق تو نمادم
تا آخرت هم سینه ی من جای تو،،، حتی
من قلب خودم را به خداوند ندادم
#نادر_اسدپور
,
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۶ ساعت 14:35 توسط نادر اسدپور
|