43- لیلیِ من باش که مجنون ترم
باز شود دیده ی من سمت تو
در وسط بوسه ی طولانی ام
در بغل تو سپر انداختم
تا تو بگیری و بسوزانی ام
ای همه ی زندگی و جانِ من
حرف و نفس های تو درمانِ من
باز بگو"شاعرِ نادانِ من"
من که سراپا همه نادانی ام
خوبِ منی، در دلِ من جای توست
خوب، نه رقصیدن و آوای توست
خوب، نه بوسیدنِ لب های توست
خوب، همین است که میخوانی ام
لحظه ی آخر تو مرا رام کن
بوسه به لب های من آرام کن
حسِ خودت را به من الهام کن
عاشقِ این حالت عرفانی ام
باز نگاهم کن و آبم کن و
مست و هوایی و خرابم کن و
آخرِ این قصه جوابم کن و
ای که رساندی تو به ویرانی ام
باز از اول, تو بیا در برم
لیلیِ من باش که مجنون ترم
حیف که از خواب خوشم می پرم
آخرِ این مصرعِ پایانی ام
#نادر_اسدپور
،
در وسط بوسه ی طولانی ام
در بغل تو سپر انداختم
تا تو بگیری و بسوزانی ام
ای همه ی زندگی و جانِ من
حرف و نفس های تو درمانِ من
باز بگو"شاعرِ نادانِ من"
من که سراپا همه نادانی ام
خوبِ منی، در دلِ من جای توست
خوب، نه رقصیدن و آوای توست
خوب، نه بوسیدنِ لب های توست
خوب، همین است که میخوانی ام
لحظه ی آخر تو مرا رام کن
بوسه به لب های من آرام کن
حسِ خودت را به من الهام کن
عاشقِ این حالت عرفانی ام
باز نگاهم کن و آبم کن و
مست و هوایی و خرابم کن و
آخرِ این قصه جوابم کن و
ای که رساندی تو به ویرانی ام
باز از اول, تو بیا در برم
لیلیِ من باش که مجنون ترم
حیف که از خواب خوشم می پرم
آخرِ این مصرعِ پایانی ام
#نادر_اسدپور
،
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و پنجم تیر ۱۳۹۶ ساعت 15:29 توسط نادر اسدپور
|